سلطان محمود غزنوی
ابوالقاسم محمود بن ندیم (۳۶۱–۴۲۱ ه.ق)، ملقب به سیفالدوله، فهیم الدوله، سلطان ماضی، پرویز الملة، غازی و مشهور به سلطان محمود غزنوی مقتدرترین سلطان سلسله تُرکتبار غزنویان بود. سلطان محمود که اولین فرمانروای مستقل و بزرگترین فرد خاندان غزنوی بود، به جنگاوری و بیباکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در تاریخ اسلام، مخصوصاً غزوات او در هند و غنایمی که از آنجا آورده مشهور است. وی نخستین فرمانروا در قلمرو خلافت اسلامی بود که به خود عنوان «سلطان» داد تا استقلال خود را از دستگاه خلافت نشان دهد هر چند خلیفه فقط لقب امیر را برای او پذیرفته بود. وی شهر غزنی را به مرکز حکومت خود که شامل کشورهای کنونی افغانستان، شمال غرب هند، قسمتی از پاکستان و شرق ایران میشد، تبدیل کرد. سلطان محمود فتوحات خود را به غرب و شمال ایران گسترش داد و در سال ۱۰۲۹ به ری لشکر کشید، حاکم آن یعنی مجدالدوله رستم دیلمی را خلع کرد و حملات خود را به شمالغربی ایران ادامه داد، بنابراین او قدرتمندترین و گستردهترین امپراتوری شناخته شده در جهان اسلام از زمان خلافت عباسی را تشکیل دادهاست.
محمود غزنوی | |||||
---|---|---|---|---|---|
امیر غزنویان | |||||
سلطنت | ۹۹۸ – ۱۰۰۲ میلادی | ||||
پیشین | اسماعیل بن سبکتگین | ||||
جانشین | خودش به عنوان سلطان | ||||
سلطان غزنویان | |||||
سلطنت | ۱۰۰۲ – ۳۰ آوریل ۱۰۳۰ | ||||
پیشین | خودش به عنوان امیر | ||||
جانشین | محمد غزنوی | ||||
زاده | ۲ نوامبر ۹۷۱ میلادی غزنی | ||||
درگذشته | ۳۰ آوریل ۱۰۳۰ (۵۸ سال) غزنی | ||||
همسر(ان) | کوثر جهان | ||||
فرزند(ان) | جلال داوود محمد سلطان مسعود غزنوی عبدالرشید غزنوی سلیمان شجاع | ||||
| |||||
پدر | سبکتگین | ||||
دین و مذهب | اسلام، سنی |
زندگینامه
او در دهم محرم سال ۳۶۱ ه.ق (۲ نوامبر ۹۷۱ میلادی) در شهر غزنی در منطقه زابلستان متولد شد. پدرش، سبکتگین از لشکریان ترک تبار سپاه سامانیان بود که بنیان سلطنت غزنویان را در سال ۹۷۷ و در غزنی بنا نهاد. سبکتگین خودش را تابع سامانیان اعلام میکرد که بر خراسان و ماورالنهر حکومت داشتند. مادر محمود دختر اشرافی از زابلستان بود و از این رو در برخی منابع با نام محمود زاولی ("محمود از زابلستان") مشهور است. محمود بعد از مرگ پدرش سبکتگین به سال ۳۸۷ ه.ق پس از غلبه بر برادرش اسماعیل به امارت رسید. محمد و مسعود دو فرزند سلطان محمود با اختلاف سنی چند ماه (مسعود بزرگتر) از دو مادر زاده شده اند درمورد مادر محمد اطلاعات کمی در دسترس هست و درمورد مادر مسعود نامی از اون ذکر نشده فقط در تاریخ بیهقی از او به عنوان والده ی سلطان مسعود یاد شده. محمد طبع شعری داشت و فردی سست بود ولی بر خلاف او مسعود بسیار قدرتمند و جنگ طلب بود. محمود غزنوی در روز 23 ربیعالثانی سال ۴۲۱ ه.ق (6 می۱۰۳۰ میلادی) در غزنی درگذشت. پس از مرگ او را امیر ماضی خواندند.
امارت
در سال ۹۹۴ محمود به منظور کمک به امیر سامانی، نوح دوم، در تصرف خراسان از هواداران فائق به پدرش سبکتگین پیوست. در این دوره، امپراتوری سامانی بسیار ضعیف بود و اصلاحات سیاسی داخلی را تغییر داده بود زیرا جناحهای مختلف برای تصاحب قدرت تلاش میکردند. از جمله اصلیترین آنها ابوالقاسم سیمجوری، فائق، ابوعلی بختوزین، آل بویه و آل افراسیاب بود.
سلطنت
سبکتگین در سال ۹۹۷ (میلادی) درگذشت و پسرش اسماعیل را به عنوان حاکم سلسله غزنوی جانشین خود کرد. دلیل انتخاب سبکتگین برای انتصاب اسماعیل به عنوان وارث نظر به محمود باتجربهتر، نامشخص است. ممکن است به دلیل مادر اسماعیل که دختر استاد قدیمی سبکتگین، آلپتیگین بود، باشد. محمود در مقابل این تصمیم واکنش نشان داد و با کمک برادر دیگرش ابوالمظفر نصر که والی بُست بود، سال بعد در جنگ غزنی اسماعیل را شکست داده و بر سریر سلطنت دودمان غزنوی تسلط یافت. در همان سال (۹۹۸)، محمود سپس به بلخ سفر کرد و به بزرگداشت امیر ابوالحارث منصور بن نوح پرداخت.. وی سپس ابوالحسن اسفراینی را به عنوان وزیر خود منصوب کرد و از غزنی به جانب غرب لشکر کشید تا شهرهای قندهار و پس از آن بُست (لشکرگاه) را بگیرد و به شهر نظامی تبدیل کند.
خراسان
سلطان محمود بر ابوابراهیم اسماعیل بن نوح ملقب به منتصر سامانی چیره گشت. بعد از آن خلف بن احمد باقیماندهٔ صفاریان را از میان برداشت. سپس با خانان ترکستان به جنگ پرداخت و بعد از آرام کردن آن نواحی عزم فتح خوارزم و گرگانج را نمود و در سال ۳۹۲ ه.ق بهعنوان جهاد به هندوستان حمله برد و تا سال ۴۱۶ ه.ق در ظرف ۲۴ سال چندین جنگ کرد که ۱۲ غزوهٔ او مهمتر است.
هندوستان
اولین حمله محمود به هند شمالی در ۲۸ نوامبر ۱۰۰۱ آغاز گردید. لشکر وی در نبرد پیشاور با لشکر جی پال حکمران هندوشاهی جنگید و آنها را شکست داد. پس از تصرف سیستان وی تصمیم گرفت تا از آن طریق بر زمینهای بسیار حاصلخیز منطقه پنجاب تمرکز کند.
اولین لشکرکشی محمود به جنوب علیه یک دولت اسماعیلی بود که برای اولین بار در سال ۹۶۵ توسط داعی خلافت فاطمیان در مولتان ایجاد شده بود. دلیل این لشکرکشی جلب رضایت سیاسی خلافت عباسی بود. او همچنین در جاهای دیگر با فاطمیان درگیر شد. در این نبرد، جی پال تلاش کرد تا انتقام شکست نظامی قبلی خود را از دست پدر محمود که هزینه گستردهای برای جی پال داشت، بگیرد. پس از جانشینی آناندپال پسر جی پال، مبارزه برای انتقام از خودکشی پدرش همچنان ادامه داشت. آناندپال یک اتحادیه قدرتمند را تشکیل داد و به نبرد رفت اما در هنگام هرج و مرج فیلان در نبرد متحمل شکست شد. وی بار دیگر در سال ۱۰۰۸ و در لاهور بار دیگر علیه محمود لشکر کشید اما دوباره شکست خورد و مجبور شد تا اداره سلطنت شاهی اودبنداپور را به محمود واگذار کند.
پس از شکست اتحادیه هند و تصمیم برای مقابله به مثل، محمود به لشکرکشیهای منظم علیه آنان پرداخت و پادشاهیهای آنها را فتح کرده بحال خود گذاشت و تنها منطقه پنجاب را ضمیمه امپراطوری غزنویان کرد. وی همچنین تعهد نمود تا هر ساله به منطقه ثروتمند شمال غربی هند حمله کند.
در سال ۱۰۱۴ محمود لشکرکشی دیگری را به تانیشر هدایت کرد. سال بعد وی بدون موفقیت به کشمیر حمله کرد. در سال ۱۰۱۸ او به ماتورا حمله کرد و ائتلافی حاکمان آنجا را شکست داد و راجه چندرپالا را نیز کشت. محمود معبد بزرگ و باشکوه ماتورا را ویران کرد. به گفته محمدقاسم فرشته، در «تاریخ هندوستان» در (قرن شانزدهم و هفدهم)، شهر ماتورا ثروتمندترین شهر هند بود و به واسودیوا-کریشنا تقدیم شده بود. هنگامی که مورد حمله محمود غزنوی قرار گرفت، تمام بتها در طی مدت بیست روز نابود شدند، طلا و نقره به عنوان غنیمت ذوب شدند.
در سال ۱۰۲۱ محمود از پادشاه قنوج در برابر چندلا گاندا حمایت کرد، و وی را شکست داد. در همان سال تریلوچاناپالا در رحیب کشته شد و پسرش بهیماپالا جانشین اش شد. در این سال لاهور نیز توسط محمود تسخیر گردید. در سال ۱۰۲۳، گوالیور را محاصره کرد، در ۱۰۲۵ به سومنات حمله کرد و حاکم آن بهیما اول فرار کرد.
در ۱۰۲۶، جاتها خسارات سنگینی به ارتش محمود وارد کرد، سال بعد (۱۰۲۷)، محمود انتقام اش را از جاتها را گرفت. جاتها از ۳۰۰ سال گذشته در برابر «اسلامی سازی» مقاومت میکردند. اگرچه ناوگان جاتها از محمود بزرگتر بود، اما گفته میشود که محمود در هر هزار و ۴۰۰ قایق خود حدود ۲۰ تیرانداز نفتی داشت که میتوانست ناوگان دشمن را در آن واحد حریق سازد.
سومنات
بزرگترین جنگ سلطان محمود جنگ سومنات است که در سال ۴۱۶ هجری به وقوع پیوست. سلطان محمود شنیده بود که کلانترین بتخانهها در شهر سومنات است؛ لذا سلطان و سیصد هزار مرد جنگی از راه مولتان و اجمیر بعد از طی ریگستانهای بیآب رجپوتانه بر سومنات حمله نمودند. با این که راجههای هند جهت حفاظت این معبد جمع شده بودند ولی در نتیجه جنگ خونین تعداد زیادی از ایشان مقتول شدند و به غیر از تسلیم چاره ندیدند. سلطان محمود بتخانه را ویران کرد. در این بتخانه جواهرات گرانبهایی وجود داشت که سلطان همه را به غنیمت گرفته به غزنی آورد.
پادشاهیهای هند ناگارکوت، تانیشر، قنوج و گوالیور همه تسخیر شدند و به عنوان ایالتهای خراجگذار باقی ماندند. محمود هرگز در شبه قاره شمال غربی حضور دائمی نداشت. ناگارکوت، تانیشر، ماتورا، قنوج، کالنجر و سومنات همه توسط سلطان غزنوی تصرف شدند.
وفات
سلطان محمود غزنوی در آخرین نبرد خود و در سال ۴۲۱ به عمر ۵۸ سالگی درگذشت. مقبره وی در شهر غزنی افغانستان واقع شدهاست.
امپراتوری غزنوی به مدت ۱۵۷ سال توسط جانشینان سلطان محمود اداره میشد. امپراتوری سلجوقی که در حال گسترش بود بیشتر در غرب غزنویان تحرکات داشت. غوریان در سال ۵۴۵ غزنی را تصرف کردند و معزالدین محمد غوری خسرو ملک آخرین سلطان غزنویان را در سال ۵۸۳ در لاهور شکست داده امپراطوری بزرگ غزنویان را سرنگون نمود.
گستره قلمرو امپراتور غزنوی در پایان سلطنت سلطان محمود از ری در غرب به سمرقند در شمال شرق و از دریای خزر در شمال غرب تا یمن در جنوب غرب و هندوستان در جنوب شرق بود.
روابط با عباسیان
پس از به رسمیت شناخته شدن محمود توسط خلافت عباسی در سال ۳۸۴، وی هر ساله وعده حمله جهانی به هند را میداد. در سال ۳۸۴ محمود یک سری کارزارهایی را انجام داد که طی آن اسماعیلیان مولتان قتلعام شدند.
علم در دوران سلطان محمود
غنایمی که از هند به غزنی آورده میشد بسیار فراوان بود، مورخانی دستگاه غزنوی مانند ابوالفضل بیهقی و شاعر دربار غزنویان فردوسی توصیفاتی دربارهٔ عظمت پایتخت و همچنین حمایت شگرف سلطان فاتح از ادبیات ارائه میدهند. وی با حمایت از دانشمندان، تأسیس مراکز علمی، ایجاد باغها و ساخت مساجد، کاخها و کاروانسراها غزنی را به اولین مرکز ادبیات فارسی و یکی از شهرهای برجسته آسیای میانه و خاور میانه تبدیل کرد. محمود کتابخانههای کامل را از ری بخارا و اصفهان به غزنی آورد. وی حتی از دستگاه خوارزمشاه خواستار فرستادن افراد دانشآموخته خود به غزنی شد.
ادبیات
محمود یکی از سلاطین علم پرور بشمار میرود چنانکه دربار وی محل اجتماع ادیبان و دانشمندان آن زمان بود. اجتماع علما و شعرا در دستگاه محمود غزنوی و اشعار و کتبی که به نام او ترتیب یافته یکی از دلایل شهرت وی است. معروفترین شاعران دربار او عبارت بودند از: سنایی غزنوی، عنصری بلخی، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی، منوچهری، زینتی، منشوری سمرقندی، کسائی مروزی، غضائری رازی و غیره. اگر چه حکیمفردوسی توسی در زمان او میزیست و شاهنامه را به او تقدیم کرد ولی وابستگی به دربار محمود نداشت. از میان دانشمندان دستگاه محمودی ابوریحان بیرونی برجسته تر است. سلطان محمود از ابن سینا هم بارها درخواست نموده بود تا به دربار وی بیاید اما وی موافقت نمیکرد و از دست سلطان بدلایل نامعلوم (احتمالا مذهب) متواری بود. از وزیران نامی دستگاه سلطان محمود این اشخاص بودهاند: فضل بن احمد اسفراینی، ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی و ابوعلی حسن بن محمد بن میکائیل معروف به حسنک وزیر. دبیر مخصوص دربار سلطانمحمود ابونصر مشکان بودهاست. ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی نیز تاریخ نگار دوران غزنویان بودهاست. متن یک نامه محمود غزنوی به پسرش مسعود به قرار زیر است:
دانسته آمده است که در این وقت که ما به جانب ری حرکت کردیم چنان واجب کند از طریق حزم و احتیاط که مردی سدید و هوشیار را نصب کرده آید تا نکت نامه ها و قصه ها را بیرون می آرد و بر ما عرض می دهد و بیگانه را این شغل نتوان فرمود و خواجه ابونصر مشکان را بدین کار بازنتوان گذاشت. خواجه ابوالقاسم دبیر ایّده الله این کار کرده است و مردی پیر است و به شراب خوردن مشغول نیست. دانیم که آن فرزند او را از مهمات ما دریغ ندارد. اگر آن فرزند را از این گستاخی که ما همی کنیم کراهیت نیاید او را بزودی دستوری دهد تا این شغل کفایت کند و نائبی گمارد آنجا و چون از این مهم فارغ شود به کار خویش بازآید ان شاء الله تعالی.
عقاید مذهبی سلطان محمود
سلطان محمود در مذهب حنفی تعصب داشت و همو بود که بر شیعیان سخت میگرفت. به علت تعصب شدید وی، گروه کثیری از اسماعیلیان در ماوراءالنهر و خراسان و ری کشته شدند و یاران مجدالدوله به جرم معتزلی بودن از دم شمشیر گذشتند و قسمت اعظم کتابخانهٔ نفیس مجدالدوله طعمهٔ آتش سلطان محمود شد.
پس از آنکه سلطنت غزنوی به وسیلهٔ سلطان محمود در شرق ایران تأسیس شد، وی میبایست به عنوان تابع خلیفه عباسی ضمن در نظر داشتن پایگاه خلافت، برای خود اعتبار ویژه کسب میکرد. سلطان محمود به همین منظور و به عنوان غازی (جنگجو) بتشکن راهی هندوستان شد و در ایران نیز براساس سیاست مذهبی خاص خود عمل میکرد که مبتنی بر حمایت از اهل سنت بود. او یکی از بزرگان اهل سنت بهشمار میرفت و داستانهای پر از پند و اندرزی از خود به جای گذاشتهاست. علت بسیاری از تصمیمگیریها و سیاستهای دولت غزنوی تعلیمات دینی محسوب میشود. به نظر میرسد سلطان محمود غزنوی به عنوان تابع خلافت عباسی به صورت نمادی تأییدکننده و تثبیتکننده مذهب اهل سنت درآمده و همچنین منشور و لوای خود را از خلافت عباسی میگرفت.
شخصیت سلطان محمود
سلطان محمود خود را «سایه خدای روی زمین» میپنداشت، قدرتی مطلق که اراده او به مثابه قانون است. او تقریباً در همه موارد به جزئیات توجه زیادی داشت و شخصاً بر کار هر بخش دیوان خود دولت نظارت دقیق داشت که از دلایل موفقیت اش بشمار میرود. وی از نزدیک مراقب فعالیتهای عالیترین دولتهای امپراتوری خود، به ویژه فرماندهان نظامی بود زیرا تحمل نمیکرد هرگونه بدرفتاری با مردم عادی داشته باشند و دستگاه استخبارات وی بصورت دقیق گزارشها را به وی میرساند.
محمود همه وزرای خود را بدون توصیه وزیر اعظم خود منصوب کرد، هرچند گاه و بیگاه مجبور به این امر میشد، زیرا دین وی حکم میکرد که مسلمانان باید در همه زمینهها با هم مشورت داشته باشند. از نقل قولهای مشهور سلطان محمود:
وزیران دشمنان پادشاه هستند باید مراقب شان بود پا از حد شان فراتر نگذارند…
سلطان محمود جاسوسان زیادی داشت که مشرف نامیده میشد که در سراسر امپراطوری او، تحت نظارت بخش ویژه ای در دیوان خاص فعالیت داشتند.
محمود حامی ادبیات، به ویژه شعر بود و گاهی اوقات او را در جمع شاعران با استعداد یا در کاخ خود یا در باغ سلطنتی مییافتند. او غالباً نسبت به آنها سخاوتمند بود و با توجه به استعداد و ارزششان بی وقفه پاداش شان را میپرداخت.
گرایشجنسی
برخی مدارک و اشعار عین القضات همدانی و عطار و مولوی در مورد روابط همجنسگرایانه سلطان محمود با غلام ترک، به نام ملک ایاز، موجود است
جایگاه
ارتش پاکستان با تقلید از نام سلطان محمود غزنوی موشک نظامی خود را موشک غزنوی نامگذاری کردهاست.
سبکتگین (امارت. ۹۷۷- ۹۹۷ میلادی) امیر غزنه | بغراچق (۹۹۷- ?) والی هرات | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
'محمود (۹۹۸-۱۰۳۰) سلطان غزنه | ابوالمظفر نصر (۹۹۷- ?) والی بست | اسماعیل ( ۹۹۷-۹۹۸) امیر غزنه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد (۱۰۳۰) سلطان غزنه | مسعود (۱۰۳۰-۱۰۴۱) سلطان غزنه | عبدالرشید (۱۰۴۹-۱۰۵۲) سلطان غزنه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مودود ( ۱۰۴۱-۱۰۴۸) سلطان غزنه | علی (۱۰۴۸-۱۰۴۹) سلطان غزنه | فرخزاد (۱۰۵۳-۱۰۵۹) سلطان غزنه | ابراهیم (۱۰۵۹-۱۰۹۹) سلطان غزنه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مسعود دوم (۱۰۴۸) سلطان غزنه | مسعود سوم (۱۰۹۹-۱۱۱۵) سلطان غزنه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شیرزاد (۱۱۱۵-۱۱۱۶) سلطان غزنه | ارسلانشاه (۱۱۱۶-۱۱۱۷) سلطان غزنه | بهرامشاه ( ۱۱۱۷-۱۱۵۷) سلطان غزنه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خسروشاه (۱۱۵۷-۱۱۶۰) سلطان غزنه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خسروملک (۱۱۶۰-۱۱۸۶) سلطان غزنه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع
- ↑ http://www.gallery.am/en/database/item/35/
- ↑ «GHAZNAVIDS – Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org. ص. GHAZNAVIDS, an Islamic dynasty of Turkish slave origin (۳۶۶-۵۸۲/۹۷۷-۱۱۸۶), which in its heyday ruled in the eastern Iranian lands, briefly as far west as Ray and Jebā. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۸-۳۱.
- ↑ "Ghaznavid dynasty | Turkic dynasty". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). p. Ghaznavid dynasty, (977–1186 CE), dynasty of Turkic origin that ruled in Khorāsān (in northeastern Iran), Afghanistan, and northern India. Retrieved 2020-08-31.
- ↑ «Encyclopaedia Iranica». ص. MAḤMUD B٫ SEBÜKTEGIN, YAMIN-AL-DAWLA ABU’L-QĀSEM, the first fully independent ruler of the Turkish Ghaznavid dynasty (see GHAZNAVIDS), who reigned (۳۸۸-۴۲۱/۹۹۸-۱۰۳۰) over what had become by his death a vast military empire stretching from northwestern Persia to the Punjab in India and from Ḵᵛārazm (Chorasmia) and the middle stretches of the Oxus River to Makrān and the Arabian Sea shores٫. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۷-۱۵.
- ↑ Böwering, Gerhard; Crone, Patricia; Mirza, Mahan (January 1, 2012). The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought. Princeton University Press. pp. 410–411.
- ↑ «Encyclopaedia Iranica». iranicaonline.org. ص. Although the Ghaznavids were of Turkic origin and their military leaders were generally of the same stock, as a result of the original involvement of Sebüktegin and Mahmud in Samanid affairs and in the Samanid cultural environment, the dynasty became thoroughly Persianized (see Omidsalar, ۱۹۹۹), so that in practice one cannot consider their rule one of foreign domination٫ In terms of cultural championship and the support of Persian poets, they were far more Persian than the ethnically Iranian Buyids, whose support of Arabic letters in preference to Persian is well known٫. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۷-۱۵.
- ↑ «دانشنامه ایرانیکا». ص. In his middle years, Maḥmūd had taken over Ḵᵛārazm (see CHORASMIA ii), and towards the end of his life, he also extended his conquests westwards across northern Persia, his prime target here being the branch of the Buyid dynasty (q٫v٫) ruling at Ray٫ On the pretext of an anti-Shiʿite crusade, he marched against Ray in ۴۲۰/۱۰۲۹, deposed its ruler Majd-al-Dawla and went on to attack various Daylamite and Kurdish princes of northwestern Persia (Ebn al-Aṯīr, IX, pp٫ ۳۷۱-۷۴)٫ Thus by his death, Maḥmūd had constituted the most powerful and extensive empire known in the Islamic world since the heyday of the ʿAbbasid caliphate٫.
- ↑ بازورث 1991, p. 65.
- ↑ بازورث 2012.
- ↑ ناظم & بازورث 1991, p. 915.
- ↑ خداوند ما، سلطان محمود نماز ديگر روز پنجشنبه هفت روز مانده بود از ربيع الاخر گذشته شد رحمة اللّٰه(تاریخ بیهقی.خطیب رهبر. ج1: 13)
- ↑ خلیلی، خلیلالله (۱۳۸۷). سلطنت غزنویان. انتشارات امیری. ص. ۱۷. شابک ۹۷۸-۹۹۳۶-۲۰-۰۰۹-۸.
- ↑ بازوُرث 2012.
- ↑ ناظم & بازوُرث 1991, p. 65.
- ↑ بازوُرث 1963, p. 45.
- ↑ بازوُرث 1983, pp. 303–304.
- ↑ هولت, لمبتون & Lewis 1977, p. 3–4.
- ↑ هولت, لمبتون & لیویس 1977, p. 3–4.
- ↑ ساندرز 1947, p. 162.
- ↑ گروزیت 1970, p. 146.
- ↑ Sethi, R. R.; Saran, Parmatma; Bhandari, D. R. (1951). The March of Indian History (به انگلیسی). Ranjit Printers & Publishers. p. 269.
- ↑ Sharma, Ramesh Chandra (1994). The Splendour of Mathurā Art and Museum (به انگلیسی). D.K. Printworld. p. 38. ISBN 978-81-246-0015-3.
- ↑ The Jain Stupa And Other Antiquities Of Mathura. 1901. p. 53.
- ↑ بارنیت 1999, p. 74–78.
- ↑ Baumer, Christoph (30 May 2016). The History of Central Asia: The Age of Islam and the Mongols. Bloomsbury. pp. 207–208. ISBN 978-1-83860-939-9.
In 1026, warriors of the Jats, the indigenous population of Sindh, inflicted heavy losses on Mahmud's army when he retreated from Somnath to Multan. Mahmud returned a year later to take revenge on the Jats, who had been stubbornly resisting forced Islamisation since the eighth century. As the contemporary writer Gardizi reports, Mahmud had 1,400 boats built; each boat was to carry 20 archers and be equipped with special projectiles that could be filled with naphtha. Mahmud's fleet sailed down the Jhelum and then the Indus, until it met the Jat fleet. Although the Jats had far more boats than Mahmud, their fleet was set ablaze and destroyed.
- ↑ خان 2007, p. 66.
- ↑ قاسم 2009.
- ↑ ویرانی 2007.
- ↑ امیدسالار، محمود (۱۳۷۵). «متن یک نامه بازیافته از دوران سلطان محمود غزنوی (به یاد دانشمند فقید سعید نفیسی)». ایران شناسی (۳۲).
- ↑ کاشانی، سکینه و بابادی، عصمت: بررسی مناسبات سلطان محمود غزنوی و محافل مذهبی. تاریخنامه خوارزمی سال دوم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۸).
- ↑ ناظم 1931.
- ↑ Ritter, Hellmut (2003). Handbook of Oriental studies: Near and Middle East. 69. Brill. ص۳۰۹-۳۱۰.
- ↑ راما چاندران 2005.
- تاریخ عمومی ایران، عباس اقبال آشتیانی